دوران جوانی

جمع تمام قطره ها میشود دریا، بیا دریا شویم

دوران جوانی

جمع تمام قطره ها میشود دریا، بیا دریا شویم

یک طرفه شدن خیابون ولیعصر

خب! خیابون ولیعصر تهران چند وقتیه که یکطرفه شده!


و یک ویژه داره!


خب؟! خط ویژه به ظاهر برای عبور اتوبوس هاست! اما می بینیم که برای حمل سپرهای نیرو های ضد شرورش ازش استفاده میشه! و جلوی پارک ساعی اتوبوس هایی برای جمع آوری خس و خاشاک و برادران بسیجی توی خیابون ولیعصر ول شدن!


سیاست های حکومت زور رو واقعاً عالی اجرا می کنن! تهران مثل پادگان نظامی شده! حتی اگر هیچ خبری هم نباشه گارد ضد شورش تو خیابونا هست! مثل این که دارن با کردم می جنگن! خبر نگار های خارجی به بهانه جاسوسی خارج شدن!


تشکیل دادگاه های صد نفری بدون وکیل!


اول می گن آقای کروبی خبر کذب داده! اصلاً درست نیست! تو تلویزیون زنگ می زنن به پسرش و با مسخرگی تمام باهاشون صحبت می کنن! بعد چند روز بعد می گن که بله با مسولان شکنجه ها برخورد میشه!


تازه فیلتر شدن کلی از سایت های خبری و سایت های مخالف رو هم کاری نداریم!


واقعاً انقدر آدم رو خر فرض می کنن آدم واقعاً نمی دونه چی باید بگه!


هی هم میگیم خدا کجاست...امام زمان کجاست! خدا اگر می خواست کاری برای انسان ها بکنه خیلی بدبخت تر و بیچاره تر از ماها هستن که بخواد بهشون کمک بکنه! تو قرآن هم خودش گفته تا خودتون نخواهید کاری براتون نمی کنم! امام زمان هم وقتی میاد که همه دنیا رو فساد گرفته باشه نه فقط ایران رو!


ما چشممون به چندتا آدم درست حسابی تو این مملکت بود که دیدم از اون ها هم بخاری بلند نمیشه!



مهمان یا صاحب خونه ...

مامان: دستت درد نکنه خواهر ... واقعا غذای خوشمزه ای بود ...

خاله :خواهش میکنم .. شما که چیزی نخوردید...بکشید ...

مامان :نه دیگه خیلی خوردیم . نه نه لطفا بلند نشید بذارید شهاب ظرف ها رو جمع میکنه

خاله :نه بابا این حرفا چیه خودم جمع میکنم .. شما مهمان هستید...

مامان :نه.شهاب پاشو . پاشو جمع کن ببر بشور

                                     اصلا ظرف های امروز مال شهاب و محمد علی

 

فرض کن دعوت شدی خونه خالتون ... همه هستن . حدود 25 نفر میشید. خوب نهار رو میارن شروع میکنی به نهار خوردن ... بعد از نهار میزبان ( خالتون ) میخواد که ظرفارو جمع کنه ببره بشوره .. یه دفعه مامانتون میگه نه دست نزنید ... شهاب اینجاست می بره می شوره ...در صورتی که شما اصلا خوشتون نمیاد که ظرف بشورید ...اصلا بر چه اساسی من باید ظرف بشورم ... من مثلا مهمان هستم خیر سرم ... اونم ظرف های 25 نفر دیگه رو ... حالا مال خودتون هم هست ولی مال شما یه ظرفه نه 25 تا ... نمیدونم تا حالا این اتفاق واستون افتاده یانه ؟؟؟؟!!!!! ... یا مثلا نشستی براتون چایی میارن ... یه دفعه مامانتون میگه نه شما برای چی زحمت کشیدید .. شهاب پاشو از دست خالت چایی هارو بگیر ... بابا جان حالا که چایی رو اورده بذار پخش کنه دیگه مثلا من مهمونم ... البته الان دیگه از این دستگاه های شافتولک شور ( ظرف شویی ) امده که دیگه کارو راحت کرده ... و من هر چی به مامان میگم که یکی از این شافتولک ها ( دستگاه ظرف شویی ) بخر میگه نه تا وقتی تو هستی که نیازی به این دستگاه ها نیست ...

 

مامان: ااا تو که هنوز بلند نشدی ... پاشو که خالت داره جمع میکنه

شهاب: مامان من نمیخوام ظرف بشورم ...

مامان :پاشو .. اگه پا نشی من میرم ظرف بشورم ... دلت میاد من ظرف بشورم ..

شهاب : مامان من نمیخوام ظرف بشورم

مامان : رفتم ها .. الان بلند شدم ها ... رفتم ها ...

شهاب :باشه باشه .. نمیخواد تو بری من میرم ...

مامان:آفرین پسر گلم ... بدو بدو ... این محمد علی رو هم با خودت ببر ...

                                             تو کف بزن و اون آب بکشه

پیوست پست قبلی!

متاسفانه به من خبر دادن که عکسی در وبلاگ بعضی از دوستان پخش شده که نشون دهنده سرعت بالای آقای شهاب خان در هنگام رانندگی بوده!


در این مورد لازم می دونم که بگم این عکس توسط یک عکاس انگلیسی گرفته شده که ما دستگیرش کردیم و بعد انگلستان از ما خیلی معذرت خواهی کرد که مدارکش هم تو وزارت کشور موجوده! اما بعد از آزادی اون آقا ظاهراً این عکس رو در سطح جهانی پخش کردن! من این عکس رو کاملاً تکذیب می کنم! مدارکش هم تو وزارت کشور موجوده! در ضمن ما مدارکی پیدا کردیم که نشون میده انگلیسی ها در شروع جنگ صفین هم نقش داشتن! ببخشید که وقتتون رو گرفتم! نظرات رو تو همون پست قبلی بدید!

خبرا دم در نانواییه

 

قسمت خانوما : -شنیدی اقدس خانم ماشین 405 گرفته ؟

                    -اره .. شوهرش براش گرفته ... شنیدی دخترشو به کی داده ؟

                    - اره .. میگن به پسر کبری خانم داده ... پسره معتاده

                   -نه ترک کرده یکی از شرایط ازدواج این بوده که پسره ترک کنه

 

قسمت آقایان :  -شنیدی موسوی تهران رو به توپ بست ؟

                   - منظورت همون احمدی نژاده دیگه ؟

                   -آره .. همون چه فرقی میکنه هر دوتاشون از یکی دستور میگیرن ؟

                  - از کی ؟

                  -یه آقای هست با نام حسن کریمی .. دست راست رهبره .. از اون

 

چند بار تا حالا رفتی واسه خونتون نون بگیری ؟ ها ها ها ها ها !!!!؟

خوب اگه رفتی نون بگیری که حتما این مکالمات واسط اشناست و اگر نرفتی بذار برات بگم که داستان چیه. از قدیمی ترین خبر ها گرفته تا تازه ترین خبر ها ( خبر ها مستقیما از کاخ سفیده ) توی این نانوایی ها ی ایران هست .. من نمیدونم چرا این امریکایی ها مواظب اطلاعاتشون نیستن ...نه تنها اطلاعات رد و بدل میشه گاهی وقتا هم میبینی که یه وصلت هم صورت میگیره . چه طوری ؟؟ اینطوری ... 2 تا خانم با هم وارد صف نانوایی میشن .. اصلا هم دیگه رو نمیشناسن ... بعد که نان رو میگیرن که برن میبینی قرار عقد و عروسی دختر و پسرشونو با هم بستن ... یا به صورت دیگه .. پسره داره نونشو تحویل میگیره یه دفعه میبینی که یه کاغذ ( توش شماره تلفنه ) پرت میشه سمت دختره ... یا این که یه تصادفی دم در نانوایی اتفاق میافته ( معمولا نانوایی ها سر چهارراه هستن ) میشینی نگاه میکنی ... خلاصه این که اگه تاحالا نرفتی نانوایی حتما برو .. خیلی باحاله ... هم جدید ترین خبر ها از اقدس خانم و کبری خانم و موسوی و احمدی نژاد دستگیرت میشه و اگر دوست دختر یا دوست پسر نداری میتونی پیدا کنی و هم تصادف ببینی ... کمی هم فحش یاد میگیری .. اخه این پیره مرد ها که میان نون بگیرن به هر چی که اطرافشون هست فحش های ناجور میدن ...

 

قسمت آقایان : شهاب : خوب خوش گذشت با اجازه من برم

                     - توی تظاهرات شرکت میکنی ؟

                     شهاب :شاید ... من دیگه میرم ...

                     -ببین جوون حتما شکرت کن .. رای مارو پس بگیر؟

                     شهاب : از کی ؟

                     -نمیدونم کلا رای مارو پس بگیر

                     شهاب : چشم ... حتما میسپرم رای شما رو بیارن دم در خونتون ...

 

قسمت خانم ها : - بیا با دختر من ازدواج کن

                         شهاب :من قصد ازدواج ندارم میخوام ادامه تحصیل بدم

                         - دختر من مشکلی نداره فقط 45 سالشه هیچ کی نیومده خاستگاریش

                        شهاب: اها پس ترشیده رو دستت باد کرده ؟

                        - چی ؟؟؟؟         

                        شهاب : هیچی



راستی : بعد از اون تصادفم دیگه با خودم قول و قرار گذاشتم که دیگه سریع نرم

اینم یه عکس که نشون میده من بیشتر از 100 تا نمیرم فقط یه خورده دستم 

لرزیده دیگه ببخشید ... ماله مسافرته .. داشتم از تهران برمیگشتم ... بابا خواب بود

عکس

عکس

یکی از عوامل کودتای مخملی دستگیر شد!



بالاخره یکی از عوامل کودتای مخملی به نام مخمل خان دستگیر شد به گفته ی دادستان زندان این فرد شرور از سالها پیش به تلویزیون راه پیدا کرده و با بهره گیری از تجربیات پسر عموی ملعون خود گارفیلد _فیلم آخرشو دیدین که به جای پرنس میشینه_قصد بر اندازی سخت داشته اند در اینجا قسمتی از اعترافات این ملعون را می خوانیم :
"با سلام خدمت شما اهالی جنگل سبز من از وقتی به دنیا آمده ام قصد براندازی داشتم به همین سبب نام من مخمل گذاشته شد من اصلا گربه نیست بلکه خرگوشم و تمام مدارک آن در سازمان انتصابت جنگل موجود است تصور نکنید که من تحت شرایط زندان این حرفها را میزنم نه جای من بسیار خوب است و هر صبح با صد کیلو آشغال مرغوب که از کوچه های جردن و شمیران جمع شده پذیرایی میشوم من از کارهای گذشته ی خود اظهار ندامت میکنم و از شیر مهربون تقاضا دارم که با رافت اسلامی با من برخورد کند"

پایون امتحانا!

خب...بلاخره دیروز امتحان های من هم پایون یافت!


ولی نمی دونم چرا وقتی امتحان داشتم خیلی سرحال بودم تا الان!


راستی این آمریکایی ها چقدر آدم های بدی هستن واقعاً! تو یکی از زندان هاشون شورش شده 40 نفر رو با باتون و گاز اشک آور سرکوب کردن! واقعاً چقدر بد و بی رحم می تونن باشن؟!

بیان از ما یاد بگیرن که می زنیم طرف رو می کشیم و زجرش هم نمی دیم! باطون و گاز اشک آور رو هم فقط برای مردم بی گناه استفاده می کنیم که یه وقت فکر گناه به سرشون نزنه زبونم لال! مثل جریان سرعت اینترنت که کمه واسه این که کسی یه وقت گناه نکنه! راستی می دونستین سرعت اینترنت ژاپن 100 برابر سرعت اینترنت ایرانه؟! هه جالبه! بعضی از کشور ها اصلاً به فکر گناه نکردن  مردمشون نیستن!


راستی امتحان هام بد نبود! البته از نظر خودم! هنوز نمره هاش رو ندادن! سایت هم باز نمیشه متاسفانه! هر وقت می خوان نمره بدن سایت باز نمیشه


راستی سریال Lost رو دیدین؟! من هر از گاهی می بینم! چیزه جالبیه! ولی اگه پولتون رو دوست دارین پیشنهاد می کنم هیچوقت سراغش نرین! چون انقدر وابستتون می کنه که میرین هرچی پول دارین می دین و می خرینش!


از این که مدتی که نبودم بی صبرانه سراغ من رو می گرفتین ممنونم!فکر کنم اصلاً یادتون نبود که من هم وجود دارم البته به جز سوسو خانم! که البته اون مورد فکر کنم ماله یه ما پیش بود!


اگه می خواین بیام وبلاگتون رو ببینم تو نظرات بگین چون وقتم کمه! فرصت نمی کنم به همه سر بزنم!


مؤید باشید!